بغضِ چغر بد بدن

اومدم خونه

صابخونه نیست

تو کل ساختمون تنهام

تا میتونستم داد زدم 

گریه کردم

با خدا دعوا کردم

زجه(ضجه) زدم

خودمو زدم

التماس کردم

مامانمو صدا زدم

خدا رو صدا زدم

تنهاییمو فریاد کشیدم...


پس چرا هنوز این بغض لعنتی تمومی نداره؟

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 28 تیر 1400 ساعت 20:17

الی بانو جان؟!بعد همه ی اینهایی که گفتین،بغل می چسبه.که بشوره و ببره...

خودم خودمو؟ :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد