به وقت عصبانیت

تو هری‌پاتر دیدی دامبلدور یه بخشی از خاطراتِ ذهنش رو مثل یه تیکه نخ از تو مغزش درمیاره میریزه تو یه شیشه؟ 

چی میشد اگه میشد اون مدلی بخشی از زندگیمونو دربیاریم بریزیم تو شیشه بعد آتیشش بزنیم :( یا مثلا یه بخشی از یه شخصی رو اون مدلی به خودمون تزریق میکردیم :) مثلا من صبرِ یکی از آشناها، سیاستِ رفتاریِ اون یکی آشنا رو به خودم تزریق میکردم :))

ولی نه ها...

حالا که فک میکنم میبینم قشنگیِ قضیه اونجاشه که خودت تمرین کنی و اون مدلی بشی ! بلهههه... کار هر بز نیست خرمن کوفتن!! (درست گفتم؟)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد