مشغول اثاثکشی هستم. کاری که هم میتونه لذتبخش باشه هم زجر آور
دیروز مامان اومد کارتنها و اینا رو آوردیم بالا همه رو ریختم وسط خونه. حالا نشستم وسط یه عالمه کارتن خالی و وسیلهی سرگردون دارم تایپ میکنم
همین الان همسر رفت بیرون که کاغذ ماغذ بگیره وسایل رو بپیچیم لاشون... البته لازم به ذکر است که طبق معمول با بحث رفت :)
pms امونمو بریده و لحظه به لحظه بیشترم میشه (کلمه لامصب تایپ شد ولی پاک شد. چرا؟ چون نویسنده به این فکر کرد که شاید از دید برخی خوانندگان این کلمه نشاندهندهی بیادبیِ نویسنده باشد) -_-
+ خوابم میاد :|